آرتین آرتین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

آرتين شیرینی زندگی مامان وبابا

حموم

               پسرم شما امروز ٢٧٨ روزه شدی  یعنی ٩ماه و ٥ روزه که خدا  یه فرشته نازو خوشگل برای مافرستاده خدایا ممنون از این هدیه خوبت     گوگوجیه مامان بابا چندوقتی بود که دوست داشت باشمابره حموم ولی نمیشد یا شما خواب بودی،یاهواسرد بود،یا داشتی غذا میخوردی..... تا دیروز غروب که ماحوالی ساعت ٧اومدیم خونه وچون بابارضا ازورزش اومده بود خواست دوش بگیره وبهترین فرصت بود که شماروهم باخودش ببره حموم وشماهم از خداخواسته همین که حموم ودوش آب ودیدی همچین ذوقی کردی که نگو وبه من فرصت نمیدای که لباساتو درارم ویابابا رضا ...
27 فروردين 1391

آرتین جونم 9ماهه شد

                            ***************************************** *************************************** عسلم این همه قاصدک و فوت کردم تابیان بهت بگن ماهگیت مبارک                                                ...
22 فروردين 1391

آش دندونی

                                                               گلم اولین مروارید شما ١١اسفند دراومدومامیخواستیم که زود برات آش دندونی بپزیم اما نشد چون چندتا از فامیلایی بابایی ومامانی فوت کردن وشدعید وتوعیدم مااینجا نبودیم به همین خاطر دندونک شما باتاخیر پخته شد یعنی ١٧فروردین ماشالا ماهم پرجمعیت نزدیک ٥٠ ظرف آش دندونی بین فامیل پخش کرد...
21 فروردين 1391

13بدر

  ١٣بدر خود راچگونه گذراندیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پسرم امسال ١٣بدر خیلی خوبی داشتیم چون شما کنار مابودی وگلم همراه ما سبزه رو گره زد عسلم ما برای اینکه هردو طرف وراضی نگه داریم نهار همراه خانواده بابارضا بودیم وشام هم پیش فامیل من که پیش هر٢طرف به ماخوش گذشت  بقیه عکسا تو ادامه مطالب حتما ببین نازنینم                      ...
21 فروردين 1391

آرتین درایام عید

      گوگوجی مامان تواین ایام تعطیل همچین بازیگوش شده که نگو اینم عکسایی از شیطنتت       الهی من قربون این خندهات بشم نانازمامان شمادیگه واقعا زبل خان شدی(زبل خان اینجا زبل خان آنجا) از9فروردین ماهم یادگرفتی از سکوی آشپزخونه بیایی بالا ولی میترسی بری پایین وماروصدامیزنی تابیاریمت پایین وهمین که میاریمت پایین دوباره میری بالا الهی من قربون این بازی کردنت بشم   پسرم عاشق روزنامست آرتین خان تازگی ها عاشق آشپزخونه ووسایل تویه آشپزخونه شده       ...
21 فروردين 1391

آرتین درعید

  تیپ زدن پسرم تو عید     راستي عسلم اين لباسارو عمه ياسي برات گرفته تا خوش تيپ بشي                       ...
20 فروردين 1391

شمال

           گلم اینم چندتا عکس دیگه از شمال پسرم شما همچین بامزه با شنا بازی میکردی که نگو فقط 1بار وقت وغنیمت شمردی ودوراز چشم من 1مشت شن گذاشتی تودهنت ومنم اون موقع داشتم ازشما فیلم برداری میکردم واین کارشما باعث شد که 1ربع ما مشغول شستن شما باشیم وشما هم مدام غرمیزدی وگریه میکردی              اینجاهم سدمنجیله موقع برگشت هواخیلی خوب بود واصلا هم بادنبود وماتونستی چندتاعکس بندازیم   ...
19 فروردين 1391

لحظه سال تحویل

                                گل مامان لحظه تحویل سال سه شنبه ساعت 8:44:27   ماهم چون سحرخیزیم زودتراز همه بیدارشدیم وتاساعت 8آماده شده بودیم ومنتظر بودیم تاهمه بیداربشن وسال تحویل وکنار دریا باشیم اما نشد که بریم لب دریا به همین خاطر توخونه کنارهم منتظر تحویل سال بودیم ومن از اینکه 1فرشته کوچولو کناربود واقعا خوشحال بودم واولین کسی روکه بوسیدم شما گل پسرم بودی اینم عکسای تحویل سال   قشنگم بعداز سال تحویلم رفتیم کناردریا وشماچون صبح زوداز خواب بیدارشده بود توکالسکه خوابت برد...
16 فروردين 1391

2تامروارید

                         قشنگم ازوقتی که مارسیدیم شمال شمامرتب آب ریزش بینی داشتی وهمه میگفتن که به شما سرماخورده چون پرنیان هم مثل شمابود اما 28اسفند من باصحنه عجیبی روبرو شدم بله مروارید شماهم دراومد بیرون وهمه خوشحال وصبح 29داشتم به شما صبحانه میدادم که دیدم مرواریدم ازصدف دراومد بیرون الهی من قربون این پسرم بشم که توسال90-3تادندون درآورد اینم عکس دندونای خوشگلت که یه درمیون دراومدن ...
15 فروردين 1391

سلام به دریا

                   قشنگم بابارضا میگفت وقتی بچه بودتوی کارتونی دیده بود هرکی برای اولین باردریارو میدیده هرآرزویی داشته باشه برآورده میشه وبابارضا توبچگیاش همیشه افسوس میخورده که چرا دریارو برای اولین بار نیست که میبینی تا خدا آرزوهاشو برآورده کنه به همین خاطر اولین باری که باهم رفتیم لب ساحل من به جای شما آرزوهای شمارو تو گوش خوشگلت زمزمه کردم تا خدا اوناروبرآورده کنه اینم عکس دیدار آرتین ودریا ٢٩اسفندصبح ساعت8 پسرم ما جمعه ظهر رسیدیم انزلی وبعداز خوردن نهار وکمی استراحت دراومدیم بیرون وچون هوا کمی تاریک ...
15 فروردين 1391